آیینه جام

آیینه جام

هدف از ایجاد این سایت ارائه عکاسیهای خودم وکمک گرفتن از دوستان خوب برای یاری رساندن من برای بهتر شدن این سایت و عکسها .با تشکر میرزاجانی

آخرین مطالب


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ مهر ۹۳ ، ۱۳:۴۲
میرزاجانی


۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ مهر ۹۳ ، ۲۰:۲۹
میرزاجانی

بی سوادی سیاه، بی سوادی سفید
تلنگری برای همه ما: باسواد هستیم یا توهم سواد داریم؟
به نظر می‌رسد، امروز، نیاز ما، «سواد خواندن و نوشتن» نیست بلکه نوع دیگری از سواد است. سوادی که به ما آموزش، پرورش، سواد ارتباط، سواد انتقاد، سواد تحلیل، سواد رسانه، سواد استراتژی، سواد مالی، سواد عاطفی و ده‌ها سواد دیگر را بیاموزد. شاید بتوان برای همه‌ی اینها یک عنوان واحد انتخاب کرد: "سواد زندگی".
عصرایران ؛ محمدرضا شعبانعلی - هفدهم شهریور امسال نیز، برای چهل و هشتمین سال متوالی، «روز جهانی سواد» در سراسر جهان گرامی داشته شد.

پنج دهه‌ی قبل،‌ زمانی که یونسکو با هدف تاکید بر اهمیت سواد بر کیفیت زندگی فردی و اجتماعی انسان ها، روز جهانی سواد را اعلام کرد، دنیا به شکل دیگری بود. آن زمان، تعداد بسیار زیادی از مشاغلی که امروز وجود دارند، وجود نداشت و ابزارهای ارتباطی، کاملاً متفاوت بود.
با گسترش تکنولوژی‌های مدرن چاپ و صحافی، کتاب‌ها در تیراژی بالاتر و قیمتی پایین‌تر از گذشته،‌ به سمت بازارهای مختلف روانه می‌شدند و دنیا بر این باور بود که «توانایی خواندن و نوشتن»، می‌تواند تا حد زیادی، بر «هیولای غول‌پیکر فقر و فساد و تبعیض» پیروز شود.

امسال در حالی روز جهانی سواد را جشن می‌گیریم که دنیا تغییراتی جدی را تجربه کرده است. سهم بی سوادی در بسیاری از کشورها به صورت چشمگیری کاهش یافته است. اگر چه هنوز در سراسر جهان حدود هشتصد میلیون نفر، از توانایی خواندن و نوشتن، محروم هستند و حدود دو سوم این جمعیت را زنان تشکیل می‌دهند، اما به نظر می‌رسد اندیشمندان جهان، خوش‌بینی کودکانه خود را به «کارکرد معجزه آمیز توانایی خواندن و نوشتن» از دست داده‌اند.

کسانی که منافع بلندمدت دیگران را قربانی خواسته‌های خود می‌کنند، همگی بی سواد نیستند. بسیاری از آنها از بالاترین سطوح سواد (به معنای سنتی آن) بهره‌مند هستند.
کسانی که مردم بی گناه را در نقاط مختلف جهان، قربانی انواع عملیات تروریستی و غیرانسانی می‌کنند، بی سواد نیستند بلکه بسیاری شان از توسعه‌یافته ترین کشورها و از برترین دانشگاه‌های جهان فارغ‌التخصیل شده‌اند.

پیچیده‌ترین مشکلات ارتباطی و اجتماعی، مربوط به خانواده‌های بی سواد نیست، بلکه مربوط به خانواده‌هایی است که مجموعاً چندین دهه از عمر خویش را صرف نشستن روی نیمکت های کلاس و مدرسه و دانشگاه کرده‌اند.

امروز «سواد»، به معنای لغوی آن که معنای «سیاه کردن» کاغذ را می‌دهد، تضمین‌کننده‌ی هیچ چیز نیست.
«مدارک آموزشی»، ابزار جدیدی که قرار بود «سواد» انسانها را بسنجد و ارزش «کاغذ‌های سیاه شده توسط آنها» را تعیین کند، خود به بازاری جدید، برای معامله‌ی «هویت» و «شخصیت» تبدیل شده است.
شاید امروز بتوان، بی سوادی - این غول ترسناک دهه‌های گذشته - را، به دو دسته‌ی سیاه و سفید تقسیم کرد:
بی سوادی سیاه، همان شکلی از بی سوادی است که در نخستین نگاه، مشاهده و درک می‌گردد. اینکه چه کسی نمی‌تواند اسم خود را روی برگه‌ی کاغذ بنویسد یا تابلوی یک خیابان را بخواند. این شکل از بی سوادی، ساده‌تر از سایر شکل‌ها قابل اندازه‌گیری و ثبت در آمارهاست. ارزان‌تر از سایر اتواع بی سوادی هم، می‌توان با آن مبارزه کرد.

اما چیزی که می‌تواند موجب هراس ما شود، بی سوادی سفید است؛ کسانی که در ظاهر توانایی خواندن و نوشتن دارند، هر روز در فضای حقیقی و مجازی، می‌نویسند و حرف می‌زنند و حال و روز خود و اطرافیانشان را با کلمات و جملات، به تصویر می‌کشند، کسانی که انبوهی از مدارک آموزشی و درجات دانشگاهی و گواهینامه‌های حضور در انواع دوره‌ها و همایش‌ها را در کیف خود جابجا می کنند. اما، هنوز در ساده‌ترین تعامل ها و ارتباط‌ ها با دوستان و همکاران و اعضای خانواده‌ی خویش، دچار چالش‌های جدی هستند. سواد خواندن و نوشتن دارند اما "سواد ارتباطی" ندارند.

یا این که انواع اخبار هیجان انگیز اما دروغ و غیر موثق‌ را، در قالب ایمیل و پیام و پیامک، به دوست و آشنا منتقل می‌کنند و با ساده‌ترین معیارهای ارزیابی صحت و سقم یک خبر آشنایی ندارند. سواد خواندن و نوشتن دارند، اما از "سواد رسانه" بی‌بهره مانده‌اند.

هر روز با شنیدن هر خبر سیاسی و اقتصادی، پول خود را از خانه به بانک می‌برند، از بانک به بورس، از بورس به بازار طلا، از طلا به دلار و سپس، ناامیدانه، نقدینگی در کف، از دوست و آشنا، طلب توصیه برای انتخاب گزینه‌های مناسب سرمایه‌گذاری می‌کنند. سواد خواندن و نوشتن دارند، اما از "سواد مالی" در حد معمول بی‌بهره‌اند.

دوست می‌دارند، عشق می ورزند، رابطه می‌سازند و محبت می‌بازند. به جای اینکه از محبت، پله‌ای بسازند برای بالاتر رفتن و بهتر دیدن دنیا دیواری می‌سازند به گرد یکدیگر. ناآگاهانه وارد رابطه‌ها می‌شوند و ناراضی آنها را ترک می‌کنند. عشق خود را نه برای تجربه‌ی لذت، بلکه به عنوان سرمایه‌گذاری و ثروت، هزینه می‌کنند و دیر یا زود، به دنبال اصل و بهره‌ی سرمایه‌گذاری می‌گردند. تمام رویای خود را در دنیای دیگری می‌بینند و در نهایت،‌ زخم‌های عاطفی خود را از رابطه‌ای به رابطه‌ای و از خانه به کار و از محیط کار به خانه جابجا می‌کنند. سواد خواندن و نوشتن هست، اما از "سواد عاطفی" خبری نیست.

فرزنددار می‌شوند؛ زندگی و سرمایه و وقت و انرژی خود را صرف رشد و تربیت آنها می‌کنند. از نان خود می‌زنند تا در آینده لقمه‌ای بیشتر به دهان فرزندانشان بیاید. اما، نتیجه آن طور که انتظار می‌رود نمی‌شود. کودکان و نوجوانانی رشد می‌کنند که روحیه‌ی جنگجویی و رقابتی دارند. دنیای آنها در چند نقطه‌ی مشخص مانند درس و مدرسه و کنکور و خانه و ماشین، خلاصه می‌شود. تفاوت شادی و موفقیت و رضایت را درک نمی‌کنند. بزرگ می‌شوند و تشکیل خانواده می‌دهند و می‌کوشند «ناآموخته‌های خود» را، به نسل بعد منتقل کنند.
سواد خواندن و نوشتن هست. "سواد آموزش و پرورش" نیست.

سالها برای کسب مدرک دانشگاهی و جمع‌آوری انواع کاغذها و روزمه‌ها تلاش می‌کنند. شب ها و روزها بیدار می‌مانند و درس می‌خوانند تا نمره و معدل بهتری کسب کنند. اما زمانی که رزومه‌ی خود را برای یک کارفرما ارسال می‌کنند، حتی با نحوه‌ی تنظیم فونت و رسم‌الخط در یک فایل متنی هم آشنایی ندارند. حتی نمی‌توانند جدولی زیبا و چشم‌نواز ترسیم کنند که بتواند چشم اندازی زیبا از استخدام آنها را برای کارفرمای احتمالی، ترسیم کند. سواد خواندن و نوشتن دارند اما "سواد رایانه" ندارند.

روزها و شبها، وقت خود را در شبکه‌های اجتماعی می‌گذرانند. از لپ‌تاپ به موبایل و از موبایل به تبلت و از تبلت به تلویزیون‌های هوشمند پناه می‌برند. اما شبکه‌های اجتماعی هم، شکل مدرن همان ایستادن‌های سر کوچه می‌شود. کاری که نسل قبل می‌کرد تا از اخبار در و همسایه سر در بیاورد و امروز، به مدد تکنولوژی، این کار سریع‌تر و ارزان‌تر و در مقیاسی وسیع‌تر در حال انجام است.قبلاً در خانه به همسایه‌ی خود ناسزا می‌گفت و امروز به همراه صدها هزار نفر دیگر، به خانه‌ی مجازی فرد دیگری حمله می‌کند و ناسزا می‌گوید.
سواد خواندن و نوشتن دارد، اما "سواد حضور در فضای آنلاین" را ندارد.

این شکل از بی سوادی را شاید بتوان "بی سوادی سفید" نامید. چرا که در نگاه اول، مشاهده نمی‌شود و این نوع بی سوادی به کسی فشار نمی‌آورد.
این بی سوادی به سادگی قابل سنجش نیست و در آمارها ثبت نمی‌شود. این نوع بی سوادی، وقتی با انواع مدارک رنگارنگ دانشگاهی، تایید و تقویت شود، «ندانستن مرکب» را باعث می‌شود. حالا فرد به ابزارهایی جدید برای "تقویت بی سوادی" خود و دفاع از باورهای نادرست خود مجهز گشته است.

بی سوادی سفید درد امروز جامعه‌ی ما و بسیاری از جوامع دیگر است. چنین است که یونسکو نیز، به آرامی، هر سال دغدغه‌ای جدید را به عنوان این روز می‌افزاید و امسال، «روز جهانی سواد و توسعه پایدار» را شعار خود قرار داده است.

همه فهمیده‌ایم که سواد، معنای سابق خود را از دست داده است. اما هر یک به نوعی، چنان در دام بیسوادی‌های سفید گرفتار شده‌ایم، که ترجیح می‌دهیم، از کنار این شکل جدید از بیسوادی، آرام و بیصدا عبور کنیم و تهدید‌های انکارناپذیر آن، مسکوت و مغفول باقی بماند.

به نظر می‌رسد، امروز، نیاز ما، «سواد خواندن و نوشتن» نیست بلکه نوع دیگری از سواد است. سوادی که به ما آموزش، پرورش، سواد ارتباط، سواد انتقاد، سواد تحلیل، سواد رسانه، سواد استراتژی، سواد مالی، سواد عاطفی و ده‌ها سواد دیگر را بیاموزد. شاید بتوان برای همه‌ی اینها یک عنوان واحد انتخاب کرد: "سواد زندگی

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ مهر ۹۳ ، ۲۱:۱۵
میرزاجانی

موسیقی و ستاره‌شناسی رابطه‌ی غیر‌مستقیمی بریکدیگر داشته‌اند. در افسانه‌های باستانی برخی از نقاط موسیقی و کیهان‌شناسی در ارتباطی مستقیم با هم تصور می‌شوند. از طرفی آسمان شب الهام‌بخش شاعران و موسیقی‌دانان زیادی بوده است و تعداد ستاره‌شناسانی که دستی در موسیقی داشتند و بر عکس نیز کم نیست. اما ارتباط مستقیم این دو رشته یا بهتر بگوییم وجود رابطی علمی میان این دو بیشتر به واسطه‌ی حلقه‌ی واسطی است که پشت پرده هر دو ایفای نقش می‌کند: ریاضیات.

موسیقی هنری والا است که بر مبنای نسبت‌های میان ارتعاش‌ها و فرکانس‌های مختلف بنا شده است. نت‌های موسیقی در توالی منظم خود الحان و نغمه‌های گوش‌نواز را خلق می‌کنند. در عین حال ریاضیات در پشت پرده روابط حاکم بر جهان ما و فیزیک جهان ما ایفای نقش می‌کند. ساختارهای عالم بر مبنای نسبت‌های مشخصی که قوانین فیزیک به آن تحمیل می‌کند شکل می‌گیرد و به همین دلیل نوعی هارمونی و نظم ریاضیاتی در آن وجود دارد. به همین دلیل نگاه به نظم اجرام سماوی و هارمونی حاکم بر جهان به نوعی ذهن را به یاد موسیقی می‌اندازد. این ارتباط‌‌ها البته یک به یک نیست. شاید میان برخی از فواصل موسیقیایی و برخی از نسبت‌های فیزیکی حاکم بر جهان بتوان تشابهی پیدا کرد اما این تشابهات کمتر یک به یک و یکسان است.

البته ستاره‌شناسان علاقمند به موسیقی و برعکس به روش‌های مختلف سعی کرده‌اند پیوندهای میان این دو حوزه را تقویت کنند. برخی از موسیقی‌دانان قطعاتی را با الهام از اجرام سماوی ساخته‌اند. گاهی بر مبنای تابش‌های رادیویی اجرام مختلف قطعاتی ساخته شده است و گاهی نیز ستاره‌شناسان اطلاعات اجرام سماوی را به شکل ساختاری موسیقیایی عرضه کرده‌اند. نمونه‌ی جالبی از این کار الکس هریسون پارکر محقق پست دکترای مرکز اخترفیزیک اسمیتسونین به نام سونات ابرنواختر است. در این قطعه وی بر اساس رصدهای رصدخانه‌ی کانادا، فرانسه، هاوایی (CFHT) از چهار منطقه آسمان و رصد ابرنواختراهای نوع Ia قطعه‌ای موسیقی ساخته است. وی ابزار مورد استفاده را بر مبنای جرم کهکشان میزبان، صدا را بر مبنای فاصله و کشش نت‌ها را بر مبنای مدتی که آن ابرنواختر به اوج رسیده و افول نموده انتخاب کرده و حاصل کارش را در ویدیویی قرار داده که محل بروز این ابرنواخترها را نیز مشخص کرده است. (ویدئو را در این‌جا ببینید)

فعالیت‌های مربوط به حوزه‌ی مشترک ستاره‌شناسی و موسیقی حوزه‌ی فوق‌العاده هیجان‌انگیزی است که با خلاقیت هنری و استفاده از دانش ستاره‌شناسی بسیاری از روابط شگفت‌انگیز و در عین حال قطعاتی به یاد ماندنی را خلق می‌کند و این مسیری باز برروی موسیقی‌دانان علاقمند به نجوم و یا منجمانی که زمینه موسیقی دارند به شمار می‌رود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ شهریور ۹۳ ، ۲۳:۲۰
میرزاجانی

ای شادی، ای خوشبختی،
ای مقصود هستی ما،
ای ایستگاه نهایی همه خواست های ما،
ای خوبی، ای لذت، ای رضایت، نامت هر چه هست باشد،
تو آن ناشناختۀ آرامی که آه ها و آرزوهای ابدی را از ژرفای دلها
به حرکت می آوری،
آرزوهایی که بخاطرش می توانیم زندگی را تحمل کنیم
یا بخاطرش با دلیری مرگ را پذیرا شویم.

الکساندر پوپ

Happiness
O Happiness! Our being’s end and aim,
Good, pleasure, ease, contact! Whate’er thy name:
That something still, which prompts th’ eternal sigh,
For which we bear to live, or dare to die.
A. Pope, An Essay on Man

برگرفته از کتاب « در قلمرو زرین»
به قلم حسین الهی قمشه ای

‏«سعادت»

ای شادی، ای خوشبختی،
ای مقصود هستی ما،
ای ایستگاه نهایی همه خواست های ما،
ای خوبی، ای لذت، ای رضایت، نامت هر چه هست باشد،
تو آن ناشناختۀ آرامی که آه ها و آرزوهای ابدی را از ژرفای دلها
به حرکت می آوری،
آرزوهایی که بخاطرش می توانیم زندگی را تحمل کنیم
یا بخاطرش با دلیری مرگ را پذیرا شویم.

الکساندر پوپ

Happiness
O Happiness! Our being’s end and aim,
Good, pleasure, ease, contact! Whate’er thy name:
That something still, which prompts th’ eternal sigh,
For which we bear to live, or dare to die.
A. Pope, An Essay on Man

برگرفته از کتاب  « در قلمرو زرین»
به قلم حسین الهی قمشه ای‏
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ شهریور ۹۳ ، ۱۱:۱۹
میرزاجانی


امام علی ‌بن موسی‌الرضا (علیه السلام) هشتمین امام شیعیان از سلاله پاک رسول خدا و هشتمین جانشین پیامبر مکرم اسلام می‌باشند.

ایشان در سن 35 سالگی عهده‌دار مسئولیت امامت و رهبری شیعیان گردیدند و حیات ایشان مقارن بود با خلافت خلفای عباسی که سختی‌ها و رنج بسیاری را بر امام رواداشتند و سر انجام مأمون عباسی ایشان را در سن 55 سالگی به شهادت رساند.ام، لقب و کنیه امام:

نام مبارک ایشان علی و کنیه آن حضرت ابوالحسن و مشهورترین لقب ایشان "رضا" به معنای "خشنودی" می‌باشد. امام محمد تقی (علیه السلام) امام نهم و فرزند ایشان سبب نامیده شدن آن حضرت به این لقب را اینگونه نقل می‌فرمایند: "خداوند او را رضا لقب نهاد زیرا خداوند در آسمان و رسول خدا و ائمه اطهار در زمین از او خشنود بوده‌اند و ایشان را برای امامت پسندیده‌اند و همینطور (به خاطر خلق و خوی نیکوی امام) هم دوستان و نزدیکان و هم دشمنان از ایشان راضی و خشنود بود‌ند."

یکی از القاب مشهور حضرت "عالم آل محمد" است. این لقب نشانگر ظهور علم و دانش ایشان می‌باشد. جلسات مناظره متعددی که امام با دانشمندان بزرگ عصر خویش، بویژه علمای ادیان مختلف انجام داد و در همه آنها با سربلندی تمام بیرون آمد دلیل کوچکی بر این سخن است، که قسمتی از این مناظرات در بخش "جنبه علمی امام" آمده است. این توانایی و برتری امام، در تسلط بر علوم یکی از دلایل امامت ایشان می‌باشد و با تأمل در سخنان امام در این مناظرات، کاملاً این مطلب روشن می‌گردد که این علوم جز از یک منبع وابسته به الهام و وحی نمی‌تواند سرچشمه گرفته باشد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ شهریور ۹۳ ، ۲۱:۲۳
میرزاجانی
حمله ی مغول به ایران خصوصا در بخش خاوری کشور، ویرانی و نابودی بسیار به همراه داشت. البته پس از گذشت مدتی، رفاه و به دنبال آن داد و ستدهای بین المللی افزایش می یابد. یکی از نتایج این امر، ورود و تاثیر هنر کشور چین به/در ایران است. به همین دلیل در این دوره شاهد استفاده از المانهای چینی مانند ققنوس و اژدها در هنر ایران هستیم.
مدتی پس از حمله ی مغول شاهد هستیم که نقش های سکولار که برای تزیین دیوارهای قصرها طراحی شده در ساختار مکانهای مذهبی نیز دیده می شود. این عمل در حقیقت عبور از مرزهای موجود آن زمان است که چنین نقشهایی را در چارچوب مذهبی تعریف شده نمی دانست. به عنوان مثال، در یکی از کاشیهای زیر نقش ققنوس را می بینید که در اطراف آن آیاتی از قرآن به چشم می خورد
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ شهریور ۹۳ ، ۲۳:۳۵
میرزاجانی

شاید در بعضی بازی های رایانه ای و یا کارتون ها، تصاویر مجسمه های غول پیکر جزیره ایستر را دیده باشید. این جزیره در اقیانوس آرام قرار گرفته و متعلق به کشور شیلی است. صدها مجسمه بزرگ و عجیب و غریب، این جزیره را به یکی از جزایر توریستی دنیا تبدیل کرده است. طبق آخرین تحقیقات باستان شناسی، 887 مجسمه سنگی یکپارچه در جزیره شناسایی شده است. این مجسمه ها نیم تنه هستند و به “سرهای جزیره ایستر” مشهورند. زمان ساخت این مجسمه ها دقیقا معلوم نیست و بین ۱۰۰۰-۱۵۰۰ میلادی حدس زده شد. هنوز مشخص نیست چگونه این مجسمه‌ها به اینجا منتقل شده‌اند. این مجسمه‌ها بسیار بزرگ هستند و از سنگ‌های یکپارچه ساخته شده‌اند که به آسمان خیره شده‌اند.
تا مدتی پیش تصور می شد که این مجسمه ها فقط سر مجسمه هستند اما اکنون یک گروه باستان شناسی با 12 سال حفاری در این جزیره پی برده اند که بقیه تنه مجسمه ها در زیر خاک پنهان بوده اند. به این ترتیب ارتفاع و عظمت آن ها چند برابر چیزی است که تا کنون تصور می شده است.


http://www.nojavanha.com/island-giant-statues-acer/

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ شهریور ۹۳ ، ۱۷:۲۶
میرزاجانی
1.آیا می دانستید مهم ترین اتفاق تاریخ بشر ، انقلاب کشاورزی بوده است که پس از آن شهرنشینی ( تمدن) آغاز شده است و نخستین گندم اهلی بین 10 تا 9 هزار سال پیش در خراسان بزرگ کشف شده است؟ ( خراسان بزرگ یعنی ترکمنستان ، افغانستان، تاجیکستان و خراسان ایران کنونی)
2.آیا می دانستید کهن ترین چرخ سفال گری در ایران کشف شده است و ایرانیان مخترع سفال بوده اند؟
3. آیا می دانستید 5هزار سال پیش در شهر سوخته زابل چشم و اندام بدن مصنوعی ساخته می شده است؟
4. آیا می دانستید در شهر سوخته زابل تومور مغزی جراحی می شده است؟
5.آیا می دانستید نخستین نمونه ی تخته نرد در شهر سوخته زابل کشف شده است و تخته نرد یک بازی اصیل ایرانی است؟
6. آیا می دانستید نخستین نمونه ی پویا نمایی( انیمیشن) کوزه ای سفالی در شهر سوخته زابل است ؟
7. آیا می دانستید نخستین « حلقه ی نامزدی» در تندیس " ناپیراسو" همسر " اونتاش ناپیریشا" پادشاه ایلام کشف شده است؟ ( اونتاش ناپیریشا ،سازنده ی بنای زیگورات چغازنبیل است و این تندیس اکنون در موزه ی لوور فرانسه نگداری می شود)
8.آیا می دانستید نخستین سنگ نوشته ی جهان متعلق به "آنوبانی نی " است که در غرب استان کرمانشاه قرار دارد؟
9.حتمن می دانید نخستین منشور حقوق بشر ، گل نوشته ی استوانه ای کوروش هخامنشی است.
10.آیا می دانستید سنگ نوشته ی داریوش در بیستون کرمانشاه ،بزرگ ترین سنگ نوشته ی جهان است؟
11. آیا می دانستید پادشاهی هخامنشیان ، نخستین امپراتوری تاریخ است که قلمروی سرزمینش هر سه قاره ی آسیا ، اروپا و افریقا را در بر می گرفته است؟
12. آیا می دانستید تخت جمشید بزرگ ترین بنای سنگی جهان است؟
13.آیا می دانستید تخت جمشید جزو معدود بناهای تاریخ باستان است که توسط کارگران مزد بگیر ساخته شده نه بردگان؟
14. آیا می دانستید نیمی از کارگران تخت جمشید « زن» بوده اند که در مواردی دستمزدشان از مردها بیشتر بوده است؟
15.آیا می دانستید کارگران تخت جمشید بیمه بودند و پس از 40 سال بازنشسته می شدند؟
16. آیا می دانستید نخستین نبرد بزرگ نظامی شرق و غرب ، نبرد "سورنا "سردار پارتی و "کراسوس" سردار رومی بوده است که با پیروزی ایران تمام شد؟
17. آیا می دانستید در این نبرد ، سربازان رومی 42 هزار نفر و سربازان ایرانی فقط 10 هزار نفر بودند اما با نبوغ نظامی سورنا ، 20 هزار سرباز رومی کشته و 10 هزار نفر دیگر به اسارت درآمدند؟
18. آیا می دانستید شخصیت افسانه ای "رستم" از شخصیت تاریخی" سورنا" گرفته شده است؟(البته از دید بسیاری از استادان)
20.آیا می دانستید" ویشگا "همسر سورنا نیز یکی از سرداران بزرگ اشکانی بوده است؟
21.آیا می دانستید اشکانیان باتری الکتریکی داشته اند؟
22.آیا می دانستید پادشاهی اشکانیان به صورت شبه مشروطه اداره می شده است ؟ یعنی مجلسی به نام مجلس مهستان در کنار شاه وجود داشته و شاه با رای مهستان برگزیده می شده است؟
23. آیا می دانستید دولت اشکانیان با عمری نزدیک به 500 سال طولانی ترین دولت تاریخ ایران بوده است؟
24. آیا می دانستید در دولت اشکانی آزادی دینی کامل وجود داشته است؟
25.آیا می دانستید ایرانی ترین حکومت تاریخ بلند ایران پادشاهی ساسانیان بوده است؟( منظور بیشترین تاکید بر زبان ، دین و فرهنگ ایرانی است)
26. آیا می دانستید بزرگ ترین دانشگاه روز جهان ، دانشگاه گندی شاپور ساسانیان بوده است؟
27.آیا می دانستید در زمان ساسانیان ، ایرانیان 7 الفبا داشتند که با یکی از آن ها می شد تمام زبان های روز دنیا را نوشت و حتا شر شر آب ، آوای پرندگان و حالت های چهره را نیز نوشت ؟ بیشتر این 7 الفبا پس از یورش اعراب ناپدید شدند!
28.آیا می دانستید پادشاهان ساسانی به شادی مردم بسیار اهمیت می دادند و گروه های نوازنده ی دوره گرد با هزینه دولت برای مردم برنامه های شاد اجرا می کردند؟
29. آیا می دانستید در زمان ساسانیان یک کتاب نقاشی وجود داشت که تصویر رنگی بسیاری از پادشاهان ساسانی در آن کشیده شده بود؟ این کتاب هم پس از یورش اعراب ناپدید شد.
30.آیا می دانستید در نبردهای 700 ساله ی ایران و روم هیچ پادشاه ایرانی کشته یا اسیر نشد اما چندین امپراتور روم کشته و یک تن به اسارت درآمد؟
31. آیا می دانستید امپراتوری روم در چند دوره پس از شکست از ایرانیان ،طی قراردادهایی رسمن باج گزار پادشاهی ساسانی بود؟
32.آیا می دانستید الفبای فارسی امروزی ترکیبی از الفباهای اوستایی ، پهلوی ، مانوی و کوفی است که زبان های فارسی و عربی با این الفبا نوشته نوشته می شوند؟
33.آیا می دانستید زبان فارسی به همراه زبان های یونانی ، لاتین و سانسکریت یکی از 4 زبان باستانی و کلاسیک دنیاست؟
34. آیا می دانستید ایران تنها سرزمینی بود که توسط اعراب تصرف شد و با وجود سلطه ی 200 ساله ی اعراب ، تبدیل به سرزمینی عرب زبان نشد؟ ( ترکیه ی کنونی، آن زمان در اختیار بیزانس یا روم شرقی بود و هرگز به تصرف اعراب در نیامده بود)
35.آیا می دانستید وسیع ترین حکومت جهان ، حکومت خلفای بنی امیه بود ( از اسپانیا تا آسیای مرکزی) و این حکومت توسط سرداری ایرانی به نام "بهزادان "مشهور به ابومسلم خراسانی از بین رفت؟
36.آیا می دانستید دومین و آخرین خلیفه گری اعراب مسلمان با دخالت ایرانیان از بین رفت؟ ( هولاکوخان با تحریک "خواجه نصیر توسی" به بغداد لشکر کشید)
37.آیا می دانستید سه هجوم ویران گر اعراب ، مغولا ن و تاتارها می توانست برای همیشه نام و فرهنگ ایران را از صحنه روزگار محو کند اما با درایت وزیران ایرانی و نفوذ در میان بیگانگان این اتفاق نیفتاد؟
38.آیا می دانستید وقتی شاه اسماعیل در "تبریز "تاجگزاری کرد این شهر نزدیک به یک میلیون نفر جمعیت داشت اما در همان زمان بزرگ ترین شهر فرانسه تنها 200 هزار نفر جمعیت داشت؟( منظور پیشرفته بودن امکانات در ایران است)
39. آیا می دانستید "اصفهان" در زمان شاه عباس به یکی از زیباترین و باشکوه ترین شهرهای جهان بدل شده بود؟
40. آیا می دانستید "منتسکیو" در کتاب «نامه های ایرانی» ،مردم ایران دوره ی صفوی را به عنوان الگویی مناسب برای مردم فرانسه معرفی کرده بود؟
41.آیا می دانستید "نادر شاه افشار "به عنوان آخرین فاتح آسیا شناخته می شود و اروپاییان از او با نام ناپلئون شرق یاد می کنند؟
42.آیا می دانستید بیش از نیمی از سرزمین ایران در دوران قاجار تجزیه شد؟
43. آیا می دانستید انقلاب مشروطه در ایران نخستین انقلاب غیر اروپایی در جهان است؟
45.آیا می دانستید ایران تنها کشوری در جنگ جهانی دوم بود که حامی آلمان هیتلری معرفی شده بود اما پس از تصرف توسط متفقین ، هیچ پایگاه نظامی در آن شکل نگرفت؟
46.آیا می دانستید نخستین پرونده ی شورای امنیت سازمان ملل مربوط به شکایت ایران از شوروی استالینی است؟
47.آیا می دانستید با سیاست شترنج گونه ی "احمد قوام" و "محمد مصدق" طرح های استالین و چرچیل( بزرگ ترین فاتحان جنگ دوم جهانی)در تجزیه ی آذربایجان و خوزستان از ایران ناکام ماند و هر دو نفر با استفاده از قوانین سازمان ملل در این کار موفق شدند در حالی که هم شوروی و انگلستان حق وتو داشتند اما در برابر سیاست شترنج گونه ی" قوام" و "مصدق" ناکام ماندند؟
48.آیا می دانستید عملیات آژاکس ( سرنگونی مصدق) نخستین عملیات سازمان سیا در خارج از مرزهای امریکا بود؟
49.آیا می دانستید در سال های پایانی حکومت پهلوی ،ایران به پیشرفته ترین کشور آسیا و ارتش ایران به یکی از نیرومندترین ارتش های جهان بدل شده بود؟
50. آیا می دانستید انقلاب سال 57 نخسیتن انقلابی در قرن بیستم بود که ارتش اعلام بی طرفی کرده و رو در روی مردم قرار نگرفته بود؟
51. آیا می دانستید جنگ 8 ساله ی ایران و عراق طولانی ترین جنگ کلاسیک قرن بود؟
52. آیا می دانستید از زمان یورش تازیان به ایران، جنگی به طولانی بودن جنگ اخیر ایران و عراق در خاورمیانه صورت نگرفته بود؟( یورش نخستین اعراب به ایران 18 سال طول کشید)
53.آیا می دانستید سردار قادسیه ی دوم ( صدام) قصد داشت 2 هفته ای به تهران برسد اما 33 روز در خرمشهر زمین گیر شد؟
54.آیا می دانستید آخرین وصیت صدام این بود که چند ایران کوچک بهتر از یک ایران بزرگ است؟
.
55. آیا دقت کرده اید استالین ، چرچیل و صدام قدرتمندترین رهبران قرن بیستم که قصد تجزیه و نابودی ایران را داشتند اکنون زیر خاک پوسیده اند اما ایران هنوز پا بر جاست؟
56. آیا دقت کرده اید امروز ایران جزیره ی آرامش در دریای وحشی گری است؟ ( یه طرف طالبان یه طرف داعش)
57.آیا دقت کرده اید امروز «مردم ایران» آرام ترین و با شعورترین مردم خاورمیانه هستند با وجود تمام خوبی ها و بدی هایی که داریم؟
58. آیا دقت کردید همین الان 10 هزار سال تاریخ ایران را برای شما تعریف کردم ؟؟!!!
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ شهریور ۹۳ ، ۲۳:۲۵
میرزاجانی

ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها و روز دختر
حضرت فاطمه معصومه (ع) در اوّلین روز ماه ذى القعده سال 173 هـ ق،  25 سال بعد از تولد حضرت امام رضا (ع) در شهر مدینه منوّره چشم به جهان گشود.


از میان فرزندان بزرگوار حضرت امام موسى بن جعفر(ع)، دو فرزند ایشان یعنى حضرت امام على بن موسى الرضا (ع) و حضرت فاطمه کبری (ع) ملقّب به معصومه، از ویژگی های خاص برخوردار بوده اند تا  ادامه دهنده خطّ امامت بعد از پدر باشند.


آن حضرت به همراه امام رضا (ع) هر دو در دامان پاک یک مادر بزرگوار به نام حضرت نجمه خاتون (س) که از مهاجران مغرب بود، رشد و پرورش یافته اند. این در حالى است که پدر بزرگوارشان پیوسته در زندان هارون الرشید بسر مى بردند و سرانجام در همان زندان، هنگامى که حضرت معصومه (س) در سن ده سالگى بود، به شهادت رسیدند و از آن زمان به بعد حضرت معصومه (س) تحت مراقبت برادرش امام رضا (ع) قرار گرفت.[1]


حضرت معصومه (س)، معصوم به معنایی که در مورد پیامبران و امامان به کار می رود نبوده، امّا ایشان دارای طهارت روح و کمالات معنوی بالایی بودند، به گونه ای که به زائرانش وعده بهشت داده شده است


اطلاق «معصومه» بر فاطمه دختر موسی بن جعفر (ع)
نام حضرت معصومه، فاطمه است. در کتاب های روایی و تاریخی نیز، از آن حضرت با عنوان فاطمه بنت موسى بن جعفر (ع) یاد شده است،[2] امّا صدها سال است که آن حضرت با این لقب مشهور هستند،[3] و این لقب نزد ایرانیان تبدیل به اسم برای ایشان شده است.
حضرت معصومه (س)، معصوم به معنایی که در مورد پیامبران و امامان به کار می رود[4] نبوده، امّا ایشان دارای طهارت روح و کمالات معنوی بالایی بودند، به گونه ای که به زائرانش وعده بهشت داده شده است.[5]


لازم به ذکر است که عصمت امر نسبی است. با توجه به روایاتی که در شأن و منزلت حضرت معصومه وارد شده است،[6] می توان مرتبه ای از عصمت – نه در حد ائمه- برای ایشان قائل شد. این مسئله در حق چنین بانویی بعید به نظر نمی رسد؛ چرا که این حد از عصمت به معنای دوری از گناه در زندگی عالمان بزرگ نیز فراوان مشاهده می شود.


ورود حضرت معصومه (س) به قم
در سال 2ظ ظ  هجرى قمرى در پى اصرار و تهدید مأمون عباسى سفر تبعید گونه حضرت رضا (ع) به مرو انجام شد و آن حضرت بدون این که کسى از بستگان و اهل بیت خود را همراه خود بیاورند راهى خراسان شدند.


حضرت معصومه یک سال بعد از هجرت تبعید گونه حضرت رضا (ع) به مرو، در سال 201 هجری قمری، به شوق دیدار برادر و ادای رسالت زینبی و پیام ولایت، به همراه عده اى از برادران و برادرزادگان به طرف خراسان حرکت کرد و در هر شهر و محلى مورد استقبال مردم واقع مى شد. در شهر ساوه عده اى از مخالفان اهل بیت که از پشتیبانى مأموران حکومت برخوردار بودند، سر راه کاروان آنان را گرفته و با همراهان حضرت وارد جنگ شدند، در نتیجه تقریباً همه مردان کاروان به شهادت رسیدند، حتى بنابر نقلى حضرت (س) معصومه را نیز مسموم کردند.


عصمت امر نسبی است. با توجه به روایاتی که در شأن و منزلت حضرت معصومه وارد شده است،می توان مرتبه ای از عصمت – نه در حد ائمه- برای ایشان قائل شد. این مسئله در حق چنین بانویی بعید به نظر نمی رسد؛ چرا که این حد از عصمت به معنای دوری از گناه در زندگی عالمان بزرگ نیز فراوان مشاهده می شود


به هر حال، یا بر اثر اندوه و غم زیاد از این ماتم و یا بر اثر مسمومیت از زهر جفا، حضرت فاطمه معصومه (س) بیمار شدند و چون دیگر امکان ادامه راه به طرف خراسان نبود، قصد شهر قم را نمود. حدوداً در روز 23 ربیع الاول سال 2ظ 1 هجرى قمرى حضرت وارد شهر مقدس قم شدند. و در محلى که امروز «میدان میر» نامیده مى شود در منزل «موسى بن خزرج» فرود آمدند و افتخار میزبانى حضرت نصیب او شد.


آن بزرگوار به مدت 17 روز در این شهر زندگى کرد. محل زندگی و عبادت آن حضرت در مدرسه ستیه به نام «بیت النور» بود که هم اکنون محل زیارت ارادت مندان آن حضرت است.[7]

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ شهریور ۹۳ ، ۱۳:۲۹
میرزاجانی